معرفی روستای قزل احمد | ||
قزل احمد همه پرسند نگارا ""قزل احمد"" که بگفتی ز کجاست...!؟ کز پی هر سخن و نام و نشانت گذراست...؟!
اندکی صبر که توصیف کنم خلقت این گلشن راز ""قزل احمد""همه ی خوب و خش خاطره هاست
زاده ی جنت و رویای گذر کرده ز عرش ازلی تن به همراه و روان در دِه خود مانده به جاست
من نَمیرم به زمانی که دلم با رَمه و گَله به دشت با نوای نی چوپان و هراس از ""جَنَوارش"" به چراست
پا به پای چمن و بلبل و کوه و دمنش میخوانم که دلم در پی نابودی این دوری و این فاصله هاست
بار الها چه شود تا که دگر بار چو باران و نسیم سحری گذرم باز بیافتد که تنم خسته از این جور و جفاست...
?محمد آقازاده قزل احمد? واژه ی ((جنوار)) همانگونه که اکثریت دوستان آذری زبان اطلاع دارند به معنای (( گرگ)) می باشد و فقط به دلیل بر هم نخوردن وزن عروضی شعر ناچاراً به کار بردم...
[ پنج شنبه 94/4/4 ] [ 12:12 عصر ] [ محمد آقازاده قزل احمد ]
[ نظرات () ]
درود بر خاک پاک زادگاهم...
قزل احمد آنا یوردیم سنه قربان دی جانیم سن گوزلدن اوزاغام من بله ویران دی جانیم
سنون او کوشنووین داغلارینا بیر گوش اولام قانادیم یوخدوم اوچام ، گور نجه حیران دی جانیم
گنه ده یادا دوشوب توپ وورا ""قومناخ درسی"" قیچیمین تابی دوشوب دی، بله ویلان دی جانیم
یا کی داغلار دا گزک، ""اوشگونو"" اوردان دوشورک ایاغیم یوخدو گلم گور نجه نالان دی جانیم
کاشکی ""باش گول""ده گنه بیر ده یاتاخ دا اوتارام قوزونی، یا اینگی، اورداکی جیران دی جانیم
بیر گونوم داغ دا گئچیردی بیرگونوم گورد یوواسی گاه دوشوردیم باغا گاه سلرره طغیان دی جانیم
گون به گون هامی کوچوب گدی تمدون یولونا بوش قالیبجان سن اوشاخدان ، هارا مهمان دی جانیم؟
اورگیم آرزی سی واردی قییداخ بیرده گداخ کندیمیزه سنه خاطر داریخیلار گوزلیم بوردا اورک قاندی جانیم
محمد آقازاده قزل احمد [ پنج شنبه 94/4/4 ] [ 1:5 صبح ] [ محمد آقازاده قزل احمد ]
[ نظرات () ]
سلام و عرض ادب به پیشگاه تمامی عزیزان و سروران هم روستایی و هم ولایتی... بی شک در گذرگاه زمان و رشد و تعالی انسان هر کداممان را دست تقدیر به گوشه ای کشانده و از یکدیگر دور کرده... اما انسانیم و کماکان با خاطرات و یاد ایام تلخ و شیرین جوانی و نوجوانی زنده به حیاتیم... تشکر میکنم از پسر عموی عزیز و فرهیخته ام که با طرح و راه اندازی این صفحه تلاش کرده که همه ی عزیزانی که روزی در کنار هم و به دور از آلودگیهای جامعهی افسار گسیختهی مدرن خاطرات تلخ و شیرین بسیاری را رقم زده بودند گرد هم آئیم.. امید که باز هم بتوانیم گوشهای از روزهای یادگار از گذشته رنگین خود را به روزهای سیاه و سفید و بی روح این ایّام گره بزنیم... توفیق توشهی راهتان.. با با سپاس فراوان از « روح الله آقازاده قزل احمد» زادهی قزل احمد نازنین...
محمد آقازاده قزل احمد... [ پنج شنبه 94/4/4 ] [ 12:59 صبح ] [ محمد آقازاده قزل احمد ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |